کاناداداستانهای مهاجرتمونترال

داستان مهاجرت جواد به مونترال – قسمت پنجم

اجاره خانه در مونترال

چندروزی گذشته بود و خستگی سفر کمابیش در رفته بود و ما در فکر اجاره خونه بودیم البته ناگفته نماند هنوز موندن ما تو کانادا قطعی نشده بود چون اگر یادتون باشه گفته بودم که به غیر از شرکت نفت برای یک شرکت خصوصی طراحی و تولید محصولات نفتی به عنوان مهندس طراح کار میکردم و قبل اومدنم داشتیم دو تا پروژه بزرگ رو برای اجرا توی سریلانکا و اوکراین پیگیری می کردیم و اگر قرارداد کاری ما تو اوکراین یا سریلانکا بسته می شد مجبور بودم برم اونجا و کارم رو ادامه بدم اما هیچ قطعیتی در کار نبود و نمی تونستم برمبنای اون خونه اجاره نکنم و خونه خواهرم بمونم.

با خودم گفتم خونه رو اجاره می کنم و اگر خواستم برم یک جوری قرارداد رو کنسل میکنم و یا اجاره رو به یکی دیگه واگذار میکنم و البته بعدا مشخص شد که فکر درستی کردم چون هر دو تا پروژه به درازا کشید و نهایتا به قرارداد ختم نشد.

توی مونترال گروههای فیسبوکی و تلگرامی خیلی خوبی وجود داره که واقعا کمک حال ایرانیان اینجاست و همه سعی می کنن توی این گروهها به هم کمک کنن تا نیازمندی ها و سوالاتشون رو برطرف کنن. اگر شما هم خواستید روزی به مونترال مهاجرت یا حتی مسافرت کنید پیشنهاد می کنم حتما عضو این گروهها بشید که تو تقریبا همه زمینه ها گروهی هست، خونه، ماشین، کاریابی، تحصیل، نیازمندیها، بانوان، بارداری، فستیوالها، تخفیف ها و …

مسافرت به تورنتو

همین طور که گفتم یکی از این گروهها مربوط به خرید و اجاره ی خونه است و با استفاده ازون یک مورد خوب توی منطقه ی ایرانی نشین مونترال پیدا کردیم و اجاره کردیم. البته کمک ها و نصایح شوهر خواهرم حمیدآقا که پسر داییم میشه هم خیلی تاثیرگذار بود و پا به پای من اومد و چندجا رو دیدیم و نپسندیدم تا رسیدیم به این خونه که توی یک مجتمع ۲۱ طبقه ای بود و یک اتاق خواب داشت. خیلی تر و تمیز و نوساز و بزرگ نبود اما برای شروع هم بد نبود. توی این مجتمع ایرانی های زیادی ساکن بودن و به مراکز خرید و حمل و نقل عمومی هم دسترسی خوبی داشت.

از جمله نصایح حمیدآقا این بود که دور بعضی محله ها رو خط کشید و گفت اون سمتها نرو که خوب و ایرانی پسند نیست، بد نیست این رو هم بدونید که کلا ایرانیها توی هر شهری تقریبا توی بهترین مناطقش ساکن میشن و مونترال هم ازین قاعده مستثنی نیست. بعد هم گفت که خونه ای بگیر که سازه اش بتنی باشه نه چوبی، اینجا اکثر خونه های تا زیر چهار طبقه رو با چوب می سازن و یک بدی که داره اینه که وقتی راه میری کف خونه که چوبیه صدا میده و یا طبقه بالایی تکون بخوره تو که پایین نشستی میفهمی و این رو ما ایرانیها نمی پسندیم. البته خونه های بتنی گرونتر هستند اما هیچ گرونی ای بی دلیل نیست!

برای عقد قرارداد اجاره خونه اینجا اعتبار بانکی و سابقه اجاره نشینی شما رو بررسی می کنند و من چون تازه وارد بودم و سابقه ای نداشتم یک نفر باید ضامن من میشد که حمید آقا لطف کردن و ضامن من شدن. اینم بد نیست بدونید که اگر اعتبار بانکی بدی داشته باشین یا سابقه ی خرابی داشته باشین از اجاره نشینی قبلیتون، خیلی سخت میتونید یا بهتر بگم نمیتونید خونه اجاره کنید.

خونه رو تحویل گرفتیم و چمدونها و وسایل مون رو بردیم خونمون و برگشتیم خونه خواهرم چون فردا وقت گرفته بودیم برای انجام کارهای دریافت کارت ملدی و قرار شد حمید آقا فردا صبح مارو برسونه محل مورد نظر.

دریافت کارت ملدی

صبح حدود ساعت هشت و نه صبح بعد خوردن صبحانه آماده شدیم و با حمید آقا رفتیم به سمت ساختمان معروف ۸۰۰ مزونف برای انجام کارهای مربوط به ملدی کارت. ملدی کارت یک چیزی شبیه همون دفترچه بیمه تامین اجتماعی خودمونه با این تفاوت که با داشتن این کارت شما از تمامی امکانات بخش بهداشت و درمان استان کبک به صورت رایگان بهره مند می شید و فقط بخشی از هزینه ی دارو رو باید پرداخت کنید.

اینجا هر خانواده یک دکتر خانواده داره با ویزیت رایگان و اگر دکتر خانواده صلاح بدونه شما به صورت رایگان آزمایشهای مربوطه رو انجام میدین و یا شما رو به پزشک متخصص ارجاع میده و حتی عملهای جراحی لازم و هزینه های بستری شدن در بیمارستان همگی به صورت رایگان براتون انجام میشه. پس خیلی چیز مهمیه و باید تو همون روزهای اول برای دریافتش اقدام کرد چون چند هفته طول میکشه تا این کارت از طریق پست بدستتون برسه.

سفر به آبشار نیاگارا

همون اول ورودمون به کانادا برای امروز نوبت رزرو کرده بودیم. نیمساعت زودتر از موعد مقرر رسیدیم، حمید آقا از ما خداحافظی کرد و رفت تا به کارش برسه، ما رفتیم تو صف ورودی و بعد کمی انتظار به باجه پذیرش رسیدیم و بعد کمی سوال و جواب شماره ای دریافت کردیم و منتظر شدیم تا تلویزیونی که از سقف آویزون بود شماره ما رو نشون بده. حدود یکساعتی منتظر شدیم تا تلویزیون شماره ما و باجه ای که باید میرفتیم رو نشون داد. کارمند باجه مدارک ما رو بررسی کرد و آدرس خونه رو گرفت و فرمهای مربوطه رو پر کرد و در آخر گفت که برید اتاق اونور و عکس بگیرید و کارتهاتون به آدرسی که دادید ارسال خواهد شد.

نکته جالب واسه من اینه که کارمندهای اداری اینجا خیلی ثلیث و شمرده صحبت میکنن و من مشکلی توی فهم زبان انگلیس شون نداشتم و ترسی که قبلا داشتم ازینکه شاید متوجه نشم وقتی حرف میزنن کم کم داشت رنگ می باخت. برای عکس گرفتن رفتیم اتاق عکاسی، اونجا گفت هزینه عکاسی میشه ۲۰ دلار، دست کردم تو جیبم دیدم کیف پولم همراهم نیست! خانومم هم کیف پول نداشت همراهش! هول شدم و بهش گفتم ببخشید من پول همراهم نیست میرم خونه و با پول میام، بهم گفت اشکالی نداره راحت باشین و عجله ای در کار نیست.

واقعا انتظار این قضیه رو نداشتم، روم نمیشد به حمیدآقا زنگ بزنم چون میدونستم کار داره و از ما دور شده، پول هم نداشتم تا به خونه برم، ته جیبم سه چهار دلار پول بود. به خانومم گفتم تو همین جا بمون ، من هرجور شده میرم خونه و کیف پولم رو برمیدارم و برمیگردم. گوگل مپ رو باز کردم و مسیر رسیدن به خونه رو بررسی کردم. باید سوار مترو میشدم و بعد چندتا ایستگاه خط عوض میکردم و بعدش با یک اتوبوس میرسیدم به خونه. ایستگاه مترو زیر همون ساختمون بود. اون ساختمون به شهر زیرزمینی معروف مونترال وصله و با بیرون اومدن از آسانسور وارد ایستگاه مترو شدم.

اولین بار بود که میخواستم از مترو استفاده کنم و هیچی نمیدونستم از سیستم حمل و نقل مونترال. با خودم گفتم تا ایستگاه اتوبوس رو مجانی میرم و برای سوار شدن به اتوبوس که هزینه ی بلیطش ۳.۲۵ دلار هست پول دارم و بلیط میخرم. رفتم به مامور مترو جریان رو توضیح دادم و ازش خواستم اجازه بده بدون بلیط از گیت رد بشم، بهم گفت من اجازه میدم بری ولی ریسکش پای خودته چون اگر پلیس مترو متوجه بشه که بدون بلیط اومدی جریمه ی سنگینی داره (اینجا سیستم حمل و نقل پلیس خاص خودش رو داره که بعضی وقتها میان و همه رو چک میکنن که بلیط داشته باشن و یا اگر راننده اتوبوسی اطلاع بده که یک مسافر بدون بلیط سوار شده، خودشون رو میرسونن و برخورد میکنن، من اینا رو بعدها فهمیدم) ازش تشکر کردم و از بالای گیت پریدم اونور و برگشتم و براش دستی تکون دادم، دیدم اون منو حیران و متعجب نظاره میکنه و نگاهش توأم بود با ترحم و دلسوزی که باعث خجالت من شد.

زیبائیهای آبشار نیاگارا کانادا

سوار مترو شدم و چند ایستگاه بعد خط عوض کردم و ایستگاه وندوم پیاده شدم. از باجه بلیط فروشی یک بلیط یکطرفه خریدم و سوار خط ۱۰۵ شدم که دقیقا جلوی ساختمون ایستگاه داره. جلوی ساختمون پیاده شدم و رفتم کیفم رو برداشتم و سریع برگشتم و همون مسیری رو که اومده بودم برگشتم. بعدا فهمیدم که میتونستم همون ابتدا بلیط یکطرفه رو بخرم و با همون بلیط هم از مترو و هم اتوبوس استفاده کنم! سیستم مترو و اتوبوس مونترال بهم پیوسته است و برای کل مونترال فقط یک نوع بلیط هست.

شما میتونین با خرید کارت ماهیانه که حدود ۸۰ دلاره بصورت نامحدود از اتوبوس و مترو استفاده کنین و یا روزانه و یا چند سفره کارتتون رو شارژ کنین. سیستم حمل و نقل مونترال کاملترین و بهترین سیستم حمل و نقل شهری کل امریکای شمالیه و تو هر کوچه پس کوچه ای حداقل یک خط اتوبوس هست و یکپارچه بودن اون توی کل جزیره و بخشهایی از حومه بی نظیر و کار راه اندازه. خیلی وقتها به صرفه تر و سریعتره که از اتوبوس و مترو استفاده کرد تا ماشین شخصی.

بعد حدود دوساعت رسیدم به جایی که خانومم منتظرم بود، کلی توی راه خودم رو سرزنش کردم و گفتم که دیگه اینجا جای این حواس پرتی بازی ها نیست و باید بیشتر حواسم رو جمع کنم تا ازین اتفاقها دیگه نیوفته. خانومم نگران شده بود و گرسنه و تشنه منتظرم بود و چون هنوز خط موبایل نخریده بودیم براش نتونسته بود تماس بگیره باهام و کلی شاکی بود.

مسافرت به کانادا مونترال

رفتم پیش عکاس و بیست دلاری رو بهش دادم و کارمون رو انجام دادیم و رفتیم تو شهر زیرزمینی نهار خوردیم و گشت کوتاهی زدیم. چون خسته بودیم گفتیم بریم خونه. اینبار رفتیم باجه ی مترو و دوتا opus کارت (کارت استفاده از اتوبوس و مترو که میشه به دفعات و تعداد مختلف شارژش کرد) با شارژ ده سفره خریدیم و رفتیم خونه.

حالا ما بودیم با چهارتا چمدون و یک خونه خالی، البته خونه های اجاره ای اینجا اجاق و یخچال داره و نفر قبلی هم تخت خوابش رو به ما فروخت و با خودش نبرد. یک قالیچه با خودمون آورده بودیم پهن کردیم وسط سالن خالی و حالمون گرفته شد ازین وضعیت و غم غربت اومد سراغمون. کلی کار داشتیم وخرید باید انجام میدادیم و برنامه ریزی میکردیم واسه آینده، آینده ای که هیچیش معلوم نبود. زندگی راحت و خوشمون رو خراب کرده بودیم و همه زندگیمون رو فروخته بودیم و اومده بودیم و حالا ما بودیم، چندتا چمدون، یک فرش کوچک و یک خونه خالی، بدون شغل، درآمد و آینده ای مجهول.

همه این فکر و خیالا خستگی اونروزمون رو چندبرابر کرد. یکی دوساعتی خوابیدیم. بیدار شدیم و چای خوردیم و با پدر و مادر تلفنی حال و احوال کردیم و به یکی دو تا از دوستان تماس گرفتیم و سعی کردیم حال خودمون رو خوب کنیم. یادمه با دوست قدیمی و هم دانشگاهی خودم بابک هم صحبت کردم. بابک تو ونکوور زندگی می کرد و یکی دو سال قبل ما اومده بود.

شروع مهاجرت به کانادا
یادمه با دوست قدیمی و هم دانشگاهی خودم بابک هم صحبت کردم

ازش اوضاع و احوال اونجا رو می پرسیدم و بهم پیشنهاد میداد که ونکوور رو برای زندگی انتخاب کنم و برم اونجا. حتی بهم گفت که برام دنبال خونه میگرده و تا بتونه کمکم میکنه که به مشکلی نخورم. من ترغیب شده بودم که برم ونکوور قبل اینکه بیام کانادا اما ته دلم دوست نداشتم از خواهرم و خانوادش زیاد دور باشم. بودنشون کنارمون واسمون خیلی ارزشمند بود و باعث دلگرمی. میدونستم که ونکوور شهر خیلی زیبایی هستش و همیشه توی بهترین شهرهای دنیا بین دو سه تای اوله اما شنیده بودم که هزینه های زندگی اونجا بالاست و تو زمینه ی کاری من که نفت و گازه زیاد جای کار نیست… ادامه دارد.

منتظر سوالات و نظرات شما دربخش نظرات هستم. تمام سوالات شما در باره مهاجرت و زندگی در کبک، مونترال، و کانادا خوانده و پاسخ داده خواهد شد. پیشاپیش از انرژی های مثبت شما ممنونم.

چطور بود؟ ستاره بدین.
[کل: 7 میانگین: 4.7]

جواد

من جواد هستم و نزدیک به چهار سال است که در مونترال کانادا زندگی میکنم. در تلویزیون مهاجر داستان مهاجرتم به استان کبک کانادا رو نقل میکنم تا راهنمایی باشه برای افرادی که عازم همین مسیر هستند.

‫32 نظر از خوانندگان

  1. با سلام
    شما مهاجرت با استارت آپ رو صلاح میدونید؟ حدودا صدهزار دلار درمیاد

    1. بله، اگر طرح و بیزنس پلن خوبی داشته باشی عالیه، دولت کبک و فدرالخیلی به استارت آپ ها کمک میکنن. ولی برای جزییاتش باید حتما با یک وکیل معتبر صحبت کنید

      1. کار الانتون در زمینه نفت و گاز هست؟
        من از همکاران سابقتون هستم شرکت نفت تو عسلویه کار میکنم دادم اقدام میکنم برا اومدن ولی شنیدم اونجا برا تخصص ما کار خوب پیدا نمیشه.

        1. بله الان توی یک واحد پتروشیمی کار میکنم. پیدا کردن پست مهندسی بدون سابقه کار کانادایی و بدون عضویت در نظام مهندسی سخت هست اما با داشتن مدرک کانادایی و سابقه کار کانادایی کار ساده تر میشه. من مجبور شدم یک دوره ی بیست ماهه کالج برم در زمینه ی تخصص خودم مدرک کانادایی بگیرم و بعد بلافاصله کار پیدا کردم. اما در ابتدای مهاجرت نتونستم پست مهندسی کار پیدا کنم.

        2. سلام دوست عزیز. در ادامه ی داستان خواهید خواند که مشکلات کاریابی در اینجا به چه ترتیبی هست ولی این رو بگم که سخت هست اما شدنیه و من الان توی یک واحد پتروشیمی کار میکنم که زیرمجموعه ی یک کمپانی بسیار بزرگ امریکایی هست.

  2. ممنون از لطفتون🌹 گروههای تلگرامی مونترال رو اینجا به دلیل مشکلات فنی امکانش نیست لینک بدم براتون، از بابک خان خواستم که فکری بکنن و بزودی راه حلی ارائه میشه.

    1. سلام مجدد. ما کسی را اونجا نداریم میخواهیم برای بدو ورود از سایت airbnb خونه موقتی یکی دوماهه رزرو کنیم. نظر شما چیه؟ خوبه یا راه مناسبتری هم هست؟

  3. با بابک عزیز دراین مورد صحبت کردیم و قراره که به زودی این گروهها معرفی بشن، اینجا امکان لینک گذاشتن رو به دلایل فنی نداریم

    1. مبلغ اجاره خونه خیلی متنوع هست و به پارامترهای مختلف بستگی داره، براتون حداقل ها رو میگم توی جزیره مونترال و نه اطرافش و البته کمی با فاصله از داون تاون که اجاره ها بالاتره و ممکنه بسیار بیشتر ازینها هم باشه
      استودیو از حدود ۷۰۰ دلار به بالا
      یک خوابه حدود ۱۰۰۰ دلار به بالا
      دو خوابه حدود ۱۳۰۰ به بالا

  4. سلام و ممنونم از توضیحاتتون
    می خواستم بدونم ایا در انجا می توان ویزای توریستی را به مهاجرت تبدیل کرد یا خیر و اینکه در حالت توریستی برای ثبت نام در مدرسه باید پول پرداخت کرد و حدود هزینه چقدر است
    با تشکر

    1. برای شما بهترین راه اینه که از شرکتهای مهاجرتی مشاوره بگیرین که اکثرا به صورت رایگان این کار رو انجام میدن و با توجه به شرایط شما راهنمایی تون میکنن. موفق باشین🌹

  5. درود بر شما…..
    مثل همیشه عالی و کامل….🙏🏻
    ی سئوالی دفعه ی قبل هم ازتون پرسیدم ولی جوابی نگرفتم….
    تمام نگرانیه ی من اینه ک هیچ دوست،فامیل یا آشنایی نداریم و بدو ورودمون کسی نیس بخواد راهنماییهای اولیه رو بهمون بکنه آیا کمپین یا موسسه ای هست واسه ی راهنماییمون ؟

    1. سلام دوست عزیز، شما میتونید با عضویت توی گروههای تلگرامی و فیسبوکی مختلف اطلاعات زیادی کسب کنین و اونجا سوالاتتون رو مطرح کنین از ایرانیای اینجا، قبل اومدن خونه سابلت کنین، برای روز رسیدنتون ماشین رزرو کنین که بیان دنبالتون فرودگاه و جای نگرانی نیست به نظر من و دوستان زیادی هستن که پاسخگوی شما خواهند بود. امیدوارم مهاجرت خوبی پیش رو داشته باشین🌹

  6. عااالی زحمت میکشین وچ زیبا ترسیم میکنین دو پسر من ونکوور هستن ومن پارسال شش ماه رو اونجا گذراندم زیبا ودوستداشتنی بود

  7. سلام من راننده اتوبوس هستم از هر کسی که خواستم راهنمایم کنه یا اطلاعات کافی نداشت یا خیلی مهم نبود که راهنمای کنند !
    ایا من هم میتونم برای زندگی بیام کانادا
    اگرمیشه ازچه طریقی میتونم اقدام کنم البته متاهلم

    1. برای شما بهترین راه اینه که از شرکتهای مهاجرتی مشاوره بگیرین که اکثرا به صورت رایگان این کار رو انجام میدن و با توجه به شرایط شما راهنمایی تون میکنن. موفق باشین🌹

  8. سلام. با خوندن متنی که نگارش کردی رفتم تو حس و حال اون روزت و به شدت استرس گرفتم. با همسر و بچه یکساله اقدام کردم . با لحاظ قیمت فعلی ارز و هزینه های ابتدای ورود از جمله خرید وسایل و اجاره خونه و زمانبر بودن پیدا کردن شغل مرتبط و نیاز به انجام جنرال جاب و تامین هزینه های زندگی خیلی کار سختی دارم و ذهنم خیلی درگیره. خاطرات شما و بابک جان کلی از سوالاتمو پاسخ میده. ممنون از شما. با آرزوی تندرستی.

  9. سلام جواد من محسن از ایران داستان ورود وزندگی تورا مطالعه پیگیری میکنم 52سالمه خیلی دوست دارم که برای فرزندانم کاری کنم لطفا اگر توانستی راهنمائی کنید با تشکر

    1. سلام. برای شما بهترین راه اینه که از شرکتهای مهاجرتی مشاوره بگیرین که اکثرا به صورت رایگان این کار رو انجام میدن و با توجه به شرایط شما راهنمایی تون میکنن. موفق باشین

  10. برای مهندس شیمی با سابقه کار در پتروشیمی. کدام شهر کانادا بیشتر کار هست؟

    1. پیدا کردن کار مهندسی بدون سابقه کار و مدرک کانادایی از بدو ورود کمی دشواره ولی بهترین شهرها، کلگری و بعد تورنتو هستن برای این رشته. اما این رو هم بگم که من هم مهندسی شیمی خوندم تو ایران و الان توی یک واحد پتروشیمی کار میکنم تو مونترال و در ادامه داستان به این مطلب بیشتر خواهم پرداخت

      1. ممنونم.آقا جواد عزیز.امیدوارم بتونم یه روز از نزدیک ببینمت.میترسم یه روز بیام آنجا و نتونم با شما ارتباط داشته باشم.چطوری میتونم با شما ارتباط داشته باشم؟ تا در زمینه کار و خانه پیدا کردن و چه میدونم یه سری کارها که نتونم انجام بدم.از شما کمک بگیرم.؟

  11. اگر ممکنه محله های خوب و بد مونترال و چندتا از اون گروههای تلگرامی مفید که گفتید را معرفی کنید

    1. گروههای تلگرامی مونترال رو اینجا امکانش نیست لینک بدم براتون، از بابک خان خواستم که فکری بکنن و بزودی راه حلی ارائه میشه. محله های همستد، وست مونت، کوت د نژ، کوت سنت بوک، نوتردام دو گراس و وست آیلند مناطق خوب و ایرانی نشین هستند و معمولا ایرانیها سمت شرق و شمال مونترال کمتر هستند

  12. خیلی هیجان انگیزه داستانتون.
    ممنون که باعث انگیزه هستید.
    یه سوال من رشتم حسابداری و همسرم مهندسی نفت .بنظر شما با توجه به شرایط فعلی کدوم استان برای ما مناسبتره؟

    1. ممنون از لطفتون. برای انتخاب شهر و استان محل زندگی واقعا پارامترهای زیادی دخیل هستند که مورد به مورد برای هرکسی میتونه به یک استان و شهر ختم بشه و این شما هستین که نهایتا باید تصمیم بگیرید. برای رشته ی حسابداری همه ی شهرها کار هست البته با داشتن مدرک کانادایی و برای مهندسی نفت بیشتر استان البرتا، اما در سایر شهرها هم پالایشگاه و پتروشیمی وجود داره و نمیشه یک شهر خاص رو مستثنی کرد

  13. خیلی جالب بود خسته نباشید. فقط اونجا یی که از گیت پریدی رو نتونستم درک کنم. موفق باشید

    1. منم حالا که به عقب برمیگردم میبینم که کار عجیبی کردم، اما با شرایط اون روز و استرسی که داشتم تنها کاری بود که به ذهنم رسید

      1. سلام
        خیلی جالب بود داستان رو دنبال میکنم…
        اگه میشه لینک کاریابی رو لطفا بدید ممنون میشم
        دوستم حدود یکساله اومده مونترال . البته داره دانشگاه میره . دنبال کار میگرده..خیلی استرس داره.

  14. اون گروه های فیسبوکی و تلگرامی کاریابی و راهنمایی رو آدرسش رو بذارید لطفا خیلی نیاز داریم متشکرم از تلاش هاتون برای کمک به هموطنانتون🌷

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا