کاناداداستانهای مهاجرتمونترال

داستان مهاجرت جواد به کبک – قسمت هشتم

کلاس زبان فرانسه و کالج کانادایی

ادامه داستان از قسمت هفتم داستان مهاجرت … داستان ماشین خریدنمو در قسمت قبل براتون گفتم . اما حالا که تصمیم گرفتیم مونترال بمونیم بایستی زبان فرانسه و تا حدودی انگلیسی رو مسلط میشدیم و بعد هم بهتر بود برای ورود به بازار کار کانادا خودم رو آماده کنم. با من همراه باشید تا بشنوید که چه کردم.

کلاس زبان فرانسه و انگلیسی

تصمیم گرفته بودیم که مونترال بمونیم و باید زبان فرانسه یاد می گرفتیم. زبان رسمی استان کبک فرانسه است و خیلی بهتره که اگر تصمیم به موندن و کار و زندگی کردن اینجا رو دارید زبان فرانسه بدونید. البته بدون دانستن زبان فرانسه هم میشه کار و زندگی کرد اما با دونستن زبان فرانسه، موقعیتهای شغلی بهتر و سریعتر پیدا میکنید.

آخرین کلاس زبان فرانسه ی من مربوط می شد به قبل از همون مصاحبه ی ابوظبی در سال ۹۳ و بعد اون همه کتابها رو بسته بودم و گذاشته بودم کنار و به واسطه ی درگیری کاری و البته تنبلی کلا بیخیال فرانسه خوندن شده بودم. به کل همه چی فراموشم شده بود. اینترنتی کلاسهای آموزش زبان فرانسه که از جانب دولت کبک برگزار میشه رو ثبت نام کردم و آزمون اینترنتی مربوطه رو دادم. توی سطح مبتدی قرار گرفتم.

اواخر سپتامبر بود و کلاسهامون اوایل نوامبر شروع میشد. علاوه بر کلاس فرانسه همراه با خانومم توی یک دوره انلاین کلاس زبان انگلیسی هم ثبت نام کردیم تا سطح زبان انگلیسی مون هم تقویت بشه. کلاسهای فرانسه از دوشنبه تا جمعه بود و از صبح تا بعدازظهر طول می کشید. این دوره که دولت کبک برای تازه مهاجرین در نظر گرفته، تنها آموزش زبان نیست، آموزش فرهنگ، زندگی و آداب و رسوم مردم کبک هم هست. گاهی هم برای بازدید می رفتیم موزه یا بازار ، در کل تجربه ی خوبی بود گذروندن این دوره ی یکساله ی آموزشی که برای من با شروع دوره در کالج، نیمه تمام موند و فقط چهار ماه اول رو رفتم.

کلاس فرانسه در کبک

همزمان با فرانسه خوندن تو فکر پیدا کردن کار هم بودم. چند جلسه رفتم توی یک موسسه ی کمک به مهاجرین و دوره ی رزومه نویسی و شیوه های کاریابی رو گذروندم. با کمی جستجو و تحقیق فهمیدم که پیدا کردن پست مهندسی بدون داشتن سابقه کار و مدرک کانادایی سخته. برای داشتن پست مهندسی عضو نظام مهندسی شیمی بودن خیلی تاثیر داره و تقریبا بیشتر شرکتها عضویت در نظام مهندسی از شروط اولیه ی استخدامی شونه، که اون هم مراحل و دشواریهای خودش رو داره که تا رسیدن به مرحله ی استخدامی شاید یکی دو سال طول میکشید.

اینترنتی کلاسهای آموزش زبان فرانسه که از جانب دولت کبک برگزار میشه رو ثبت نام کردم

از طرفی هم من هنوز اعتماد به نفس لازم رو برای کار کردن نداشتم و خیلی تازه وارد بودم تو همه چیز و همچنین سطح زبان فرانسه ام در حد صفر بود. این قضیه دلسرد کننده بود و فشار و استرس مضاعفی میاورد روی روحیه ی شکننده ی ما که هنوز درد ضربه ی ترک وطن روی قلبمون سنگینی می کرد.

زندگی در مونترال کانادا

گاهی بعضی ها هم حرفهای بسیار دلسرد کننده ای از وضعیت کار مونترال میزدند و من رو به فکر رفتن به تورنتو یا حتی برگشتن به ایران می انداختن. اما من یاد گرفته بودم که مثبت اندیش باشم و فقط خوبی ها رو ببینم و به آینده ی روشن امیدوار باشم. کلا برای همه چندماه اول مهاجرت خیلی سخته و باید قوی باشی تا بتونی تحمل کنی. بعضی ها میان و بعد چندماه نمیتونن تحمل کنن شرایط رو و برمیگردن، مخصوصا کسانی که تو ایران زندگی شون سطح کیفی و کمی بالایی داره و مشکل مالی ندارن، چون اینجا میان و باید سختی بکشن و پول دربیارن و کیفیت زندگی هم اول ورود پایینتر ازونی هستش که تو ایران داشتن. اما اگر بتونی یکی دوسال اول راهت رو پیدا کنی و سختی هاش رو پشت سر بگزاری بعدش روزهای خوب منتظرت خواهد بود.

گذراندن دوره ی تخصصی در کالج

تصمیم گرفتم قبل از ورود به بازار کار یک دوره ی تخصصی رو بگذرونم تا مدرک کانادایی داشته باشم و راحتتر کار پیدا کنم و همزمانش زبان فرانسه ام رو هم قویتر کنم. گذروندن یک دوره ی کالجیال یا دانشگاهی توی کانادا یک مزیت بسیار مهم میتونه باشه برای کاریابی و بعد گذروندن دوره سریعتر میشه کار پیدا کرد.

لیست تمامی دانشگاهها و کالجهای مونترال و اطراف و دوره های تحصیلی که برگزار می کنند رو درآوردم و به تک تک سایتهاشون مراجعه کردم و حسابی گشتم و در آخر به دو تا دوره رسیدم که به کار و تخصص من مربوط میشد، یکی کنترل فرآیندهای شیمیایی و دومی تکنیکهای بهره برداری در فرآیندهای شیمیایی.

من با کمی تحقیق فهمیدم که دومی دوره ی بهتری هستش و بازار کار خوبی داره و این رشته رو کالج بسیار معروف مزونف در مونترال ارائه می داد. یک دوره ی فشرده ی بیست ماهه و برای کسانی بود که حداقل یک مدرک دانشگاهی داشته باشند. تقریبا اکثر تکنیسینهای پالایشگاهها و پتروشیمی ها و صنایع دارویی و شیمیایی اینجا فارغ التحصیل این دوره ی کالج مزونف هستند که بیشتر از چهل ساله که این دوره رو ارائه میده و بسیار برای صنایع شناخته شده است و حتی یک پتروشیمی معروف هست که فقط از فارغ التحصیل های این کالج استخدام میکنه.

کالج در مونترال کبک

از داخل سایت کالج، لیست درسهای دوره رو بررسی کردم و فهمیدم دقیقا همون رشته ای هست که تخصص منه و تقریبا تمام درسهاش رو در سطح بالاتر قبلا خوندم و خیالم راحت شد که از نظر درسی برای من سخت نخواهد بود. اما دوره به زبان فرانسه بود و من هنوز دو سه ماه بود که فرانسه خوندن رو شروع کرده بودم و وقتی مردم صحبت می کردند تو خیابون من نمیفهمیدم یا زمانی که برنامه های تلویزیونی رو میدیدم اصلا نمیفهمیدم که چی میگن.

بعضی ها میان و بعد چندماه نمیتونن تحمل کنن شرایط رو و برمیگردن، مخصوصا کسانی که تو ایران زندگی شون سطح کیفی و کمی بالایی داره

بعضی از دوستان هم تاکید میکردن که سراغ دوره تخصصی به زبان فرانسه نرم که عاقبت خوبی نداره و به شدت سخته و نمیتونی و ….
ولی من تمام دوره های تمام کالجها و دانشگاهها رو بررسی کرده بودم و به این نتیجه رسیده بودم که این دوره بهترینه برای من و انتخاب دیگه ای پیش روی من نبود.

مهاجرت خانواده به کبک کانادا

به خودم اعتماد داشتم و میدونستم که اگر بخوام میتونم و میشه؛ همونجور که قبلا خیلی چیزها رو خواسته بودم و به دست آورده بودم، میدونستم که این دفعه هم اگر نترسم و جلو برم موفق میشم. به صورت انلاین برای جلسه ی اطلاع رسانی دوره (séance d’information) ثبت نام کردم و روز موعود از استاد کلاس فرانسه اجازه گرفتم و رفتم کالج مزونف و در جلسه شرکت کردم. معمولا اینجا برای جذب دانشجوها و اطلاع رسانی در مورد دوره ها، قبل از آزمون ورودی چندتا جلسه اطلاع رسانی میگذارند که متقاضی ها باید حداقل توی یکی از اونها شرکت کنند.

مدیر گروه اومد شروع به صحبت کرد اما من مطلقا هیچی نمیفهمیدم و فقط عکسهای پاور پوینتی که نشون میداد رو نگاه می کردم. حدود یکساعتی صحبت کرد و من ترس برم داشت چون واقعا هیچی نمیفهمیدم که چی میگه. آخر صحبتهاش هم بین همه چندتا فرم پخش کرد و منم یکی گرفتم. خوشبختانه از بین بچه هایی که اومده بودن چهره ی یکی شون به ایرانیها می خورد و از روی اسمش که حبیب بود مطمئن شدم ایرانیه.

تکمیل فرمهای کبک به کمک گوگل

رفتم بهش سلام کردم و پرسیدم که چی میگفت تو این یکساعت! اونم برام توضیح داد که از خوبیهای این رشته و بازار کارش گفته و توضیح داده که برای پذیرش باید آزمون بدیم و مواد آزمون رو تشریح کرده و این فرمها رو باید پر کنیم و تا هفته بعد تحویل بدیم و یکماه دیگه آزمون داریم.
دروس آزمون شیمی، فیزیک، ریاضی پایه، هوش، زبان انگلیسی و زبان فرانسه بودن. خوشحال شدم که یک ایرانی حداقل هست توی گروه که میتونم ازش کمک بگیرم. شماره تلفنش رو گرفتم و ازش تشکر کردم.

به خودم اعتماد داشتم و میدونستم که اگر بخوام میتونم و میشه؛ همونجور که قبلا خیلی چیزها رو خواسته بودم و به دست آورده بودم، میدونستم که این دفعه هم اگر نترسم و جلو برم موفق میشم.

دقیقا یادمه که برای پر کردن فرمها هم مشکل داشتم و کلمه به کلمه و جمله به جمله اش رو میزدم تو google translate تا بفهمم چی باید بنویسم یعنی انقدر داغون بود فرانسه ام. برای یکی دو نکته اش هم از حبیب کمک گرفتم. فرمهای پر شده رو بردم کالج تحویل دادم و رسما ثبت نام کردم برای آزمون ورودی.

کار در مونترال کبک
چند سال از اون تاریخ گذشته و الان برای یک شرکت معتبر کانادایی آمریکایی کار میکنم

برای آمادگی آزمون رفتم از کتابخونه ی نزدیک محل و دو سه تا کتاب مربوطه رو گرفتم و توی اون یکماه هر از گاهی می خوندم. مباحث خیلی برام سخت نبودن اما از امتحان دادن به زبان فرانسه می ترسیدم. من حتی تو درک مفهوم سوال مشکل داشتم. فکر کن سوال هوش بخوای جواب بدی به زبانی که اصلا نمیفهمی. ادامه دارد…

امیدوارم این قسمت از داستان مهاجرتم برای اونها که عازم خارج کشور هستند یا قصد مهاجرت به استان کبک را دارند مفید بوده باشه. تمامی سوالات شما در پایین همین نوشته، بخش نظرات ، توسط خود آقای جواد پاسخ داده خواهد شد.

چطور بود؟ ستاره بدین.
[کل: 7 میانگین: 4.6]

جواد

من جواد هستم و نزدیک به چهار سال است که در مونترال کانادا زندگی میکنم. در تلویزیون مهاجر داستان مهاجرتم به استان کبک کانادا رو نقل میکنم تا راهنمایی باشه برای افرادی که عازم همین مسیر هستند.

‫18 نظر از خوانندگان

  1. سلام چه خوب توضیح دادید…فقط جای دوتا سوال مهم رو خالی میبینم…
    یکی اینکه ازمون ورودی برای ورود به رشته انتخابی توی کالج الزامی هست؟چون مثلا ممکنه زمان زیادی از تحصیل گذشته باشه و یجورایی غیرممکنه ادم چیز بدردبخوری یادش مونده باشه..اینکه تاچحد این ازمون میتونه تاثیر بذاره توی روند پذیرش یا ادامه راه واسه تحصیل تو کالج؟..برام سواله ک کسیکه میخاد یه رشته رو بدون اطلاعات قبلی بخونه ..ازمون از چی باید بده..مثلا طراحی وب بخام بخونم باید برنامه نویسی و ریاضی و…ازمون بدم؟اگه بد بشه نتیجم واسه کالج قبولم نمیکنن؟؟؟
    دومین بخش مهمی هم ک جاش تو حرفاتون خالی بود هزینه ای هست ک باید پرداخت میکردید واسه کالج..

    1. اگر مدرک دیپلم اینجا رو نداشته باشید، بسیاری از رشته های کالجهای معتبر آزمون ورودی دارند، البته بعضی کالجها هم که متقاضی کمتری دارند، آزمون ندارند. برای یافتن اینکه آیا آزمونی در کار خواهد بود یا نه باید به سایت کالج مراجعه کنید و شرایط پذیرش رو ببینید که چی هست. معمولا تو سایت کالجها به صورت کامل همه ی اطلاعات لازم پیدا میشه. پس اول انتخاب رشته ی مناسب و دلخواه از بین رشته های موجود و بعد پیدا کردن شرایط پذیرش هست. مسلما اگر آزمون پذیرشی برگزار بشه و شما از حد تعیین شده نمراتتون کمتر بشه، پذیرش نخواهید شد. در استان کبک تاکید میکنم کبک، برای کسانی که کارت اقامت دائم دارند و مقیم کبک هستند، وام و بورس تحصیلی برقرار میشه که هزینه های ثبت نام و خرید وسایل آموزشی رو شامل میشه و به علاوه کمک هزینه ی زندگی. برای من که کارت اقامت دائم داشتم، هزینه ی کالج هر ترم ۱۸۰ دلار بود و ماهیانه حدود ۹۰۰ دلار دریافت میکردم. اما این کمک هزینه بنا به درآمد خانواده و شرایط هر شخص متفاوته برای همین بیان نکردم که دچار سو تفاهم نشید. همین دوره برای یک دانشجوی خارجی هر ترم حدود ۵۵۰۰ دلار بود و وام و بورسی هم از دولت دریافت نمیکنه کسی که با ویزای دانشجویی اومده. برای دریافت کمک هزینه کافیه در وبسایت تعیین شده ثبت نام کنید و مدارک مورد نیاز رو بفرستید، دولت مقرری رو محاسبه و به حسابتون واریز میکنه.

      1. سلام آقا جواد من درست متوجه شدم… کسی که با ویزای دانشجویی بدون بورس و فاند برای ارشد وارد کانادا کبک میشه….. میتونه از دولت تقاضای وام و یا کمک هزینه بکنه؟ من برای ارشد دارم میام مجرد هستم و حتی اگر کار جنرال کنم باز باید مبلغی از ایران ساپورت کنم که این مبلغ حدودا زیاد میشه من با ویزای دانشجویی رو کمک دولت میتونم حسابی کنم؟ من با خودم برای دانشگاه و هزینه زندگی 30 هزار میتونم بیارم البته با اولین فرصت کار همراه دانشگاه رو شروع میکنم….
        خیلی ممنون میشم راهنمایی کنین

        1. سلام، من در مورد کمک هزینه ی دولتی به دانشجویان خارجی چیزی نشنیدم تا به حال، کمی بیشتر تحقیق کنید و سایت دانشگاه مورد نظر رو خوب بگردید، اگر چیزی ننوشته باشه درین مورد، صحت نداره. به دانشجویان مقیم کمک میکنه دولت تا جایی که من اطلاع دارم. اگر شهر انتخابی شما مونترال هست سعی میکنم بیشتر راهنمایی تون کنم در مورد کار دانشجویی در آینده

  2. درود بر شما
    اول از همه تشکر میکنم و خسته نباشید میگم بهتون بابت لطفی ک در حق ماها میکنید و تجربیاتتون رو صادقانه و کامل در اختیارمون میزارین.ممنونم بزرگوار🙏🏻🌹
    بنظر من این انرژی مثبتی ک ازش گفتین و اعتمادبنفستون ستودنیه مردونه از پس تمام سختیها براومدین دست مریضاد 👏👏👏
    آرزوی بهترینها رو واستون دارم و بیصبرانه منتظر قسمت بعدتون هستم.ممنونم🙏🏻

    1. سلام.تشکر میکنم از لطف و محبت شما نسبت به من. انرژی مثبت شما به من ازین راه دور میرسه و ادامه ی نوشتن رو آسونتر میکنه
      موفق باشین🌹❤️❤️

  3. سلام برادر.
    باریکلا به این پیگیری و تلاشت. واقعا سخته سر کلاسی بشینی و به آزمونی فکر کنی که به زبونیه که هیچی ازش متوجه نمیشی. تازه وقتی سختتر میشه که به این فکر کنی که آیندت به همین آزمون بستگی داره. راستی این دوره های تخصصی کا تو کالج مزونف بود هزینش چقدر بود؟ معمولا اینجور دوره ها حدودا چقدر هزینشونه؟ توی طول دوره که اینهمه وقت زمان میبره چطور میشه کار کرد و روزگار گذروند؟ معمولا بعد از گذروندن دوره ها میشه کار مناسب پیدا کرد؟ ممنون میشم زحمت بکشی و جواب بدین. تشکر

    1. سلام دوست عزیز. ممنون از لطف شما🌹🌹
      توی همین صفحه کمی بالاتر برای دوست دیگه ای توضیح دادم و میتونید بخونید و پاسختون رو بگیرید. در ادامه ی داستان هم خواهید خواند از نحوه ی کاریابی من بعد تموم شدن کالج
      موفق باشین🌹🌹

  4. آقا جواد یعنی دوره تون چند وقته بود؟ و اینکه شما تو کل این مدت با همون 25000 دلار که از ایران برده بودین زندگی میکردین؟ همسرتون هم کار نمیکردن؟ یه سوال دیگه اینکه شما 25000 دلار رو از ایران چجوری بردین؟ قبلش حواله کردین یا ریسک کردین گذاشتین توی چمدون؟
    واقعا ممنونم که جواب سوال ماها که داریم برنامه ریزی میکنیم برا مهاجرت رو میدین و مارو از سردرگمی درمیارین🌷🌷
    چقدر دوست دارم این روزهای انتظار ما هم زود تموم میشد….

    1. سلام، توی قسمت بعدی خواهید خواند که پولی که آوردم کی تموم شد و بعد چکار کردم.
      پول رو هم گذاشتیم توی کیفمون و بردیم بدون نگرانی و فکر بد. البته میشه مقدار کمی آورد و بعد از طریق صرافی های ایرانی که اینجا هست انتقال داد اما ۲۵۰۰۰ دلار عدد خیلی بزرگی نیست و راحت توی کیف من و خانومم جا شد😄😄

      1. آخه ترس جا شدن نیست ترس از گم شدن پول و قوانین کشور هاست پول نقد بردن مشکلی ایجاد نمیکنه تا چه اندازه؟

        1. از نظر قوانین ایران بله مشکل داره اما از نظر قوانین کانادا، شما هنگام ورود میزان پول همراه خودتون رو اعلام میکنید و برای اولین بار ورود مشکلی نیست این مقدار پول

  5. یک مجرد برای مهاجرت حداقل ۱۳هزاردلارکانادا باید داشته باشه. اگر قرار باشه اینطور که شما گفتید بگذره که ۶ماه اول پول تموم میشه و دست از پا درازتر باید برگرده!!. چه تصویر وحشتناکی رو توصیف کردید.
    در مورد کار برای رشته مدیریت بازرگانی هم اگر نظری دارید لطفا بگید تا انگیزه بگیریم. آقا بابک که جوابمون نداد بلکه شما راهنماییمون کنید کدوم استان بریم … ممنون

    1. سلام دوست عزیز. در قسمت بعد خواهید دید که وقتی پولم تموم شد چکار کردم. توی داستان سعی کردم که واقعیتها رو بنویسم تا تصویر درستی داشته باشین قبل از اقدام به مهاجرت و از لحاظ روحی و فکری خودتون رو آماده کنید. در مورد مدیریت بازرگانی اگر بتونید اینجا دوره ای مناسب رو انتخاب کنید و بگذرونید، با داشتن مدرک کانادایی بهتر میتونید کار پیدا کنید و رشته ی خوبی هست. اما با اتکا به مدرک ایران و بدون تجربه کمی سخت هست مگر شخص خودتون بسیار با تجربه باشین و از قوانین و تکنیکهای تجارت بین المللی آگاهی داشته باشین و شرکت و بیزنس خودتون رو راه بندازین. این شما هستین که باید تحقیق و مطالعه کنید و از منابع مختلف بخصوص وبسایتهای کانادایی اطلاعات کسب کنید. به نظرم تمامی اطلاعات مورد نیازتون رو میتونید با جستجوی اینترنتی بدست بیارین و من و بابک مشاور خوبی برای شما نخواهیم بود چون تخصص و رشته ی ما چیز دیگری هستش. یادمه برای انتخاب رشته و کالج به یکی از مراکز کمک به مهاجرین رفتم و مشاوره گرفتم، اما دیدم طرف اطلاعاتش از من در مورد رشته ام خیلی کمتره و کمکی نتونست بهم بکنه و اطلاعات جدیدی به من نداد. توصیه ی برادرانه ی من به شما اینه که وقت بگذارید و با مطالعه و تحقیق در وبسایتهای مختلف راه درست مناسب شخص خودتون رو پیدا کنید.

  6. سلام
    واقعاً وحشت آوره ، نميدونم به چه قيمتي بايد اين خطر رو به جون بخريم
    اگر شما خواهرتون اونجا نبود بازهم اين ريسك رو ميپذيرفتيد؟؟

    1. سلام. بله راه سختی است، مخصوصا یکسال اول، اما وقتی به ثبات برسین و به پشت سر نگاه کنین حس رضایت عمیقی از خودتون میاد سراغتون که لذت بخشه. موفقیت همیشه در پس سختیهاست و بدون تلاش و تحمل به جایی نمیشه رسید.
      اگر خواهرم نبودن هم بدون شک حتما مهاجرت میکردم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا